- سخن شناس
- سخن سنج و سخن دان
معنی سخن شناس - جستجوی لغت در جدول جو
- سخن شناس
- کسی که نیک وبد شعر یا نوشته ای را دریابد، سخن سنج، شناسندۀ سخن، سخن دان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخندانی سخن سنجی
سخن شناس بودن، شناختن نیک و بد سخن
آنکه انواع سازها و آلات موسیقی را شناسد
کسی که معرفت باحوال روح دارد، ولی مرد کامل مرشد قطب
دانگشناس آنکه مسکوک اصیل را از از مسکوک تقلبی تشخیص دهد، پول پرست
کسی که در علم سنگ شناسی متبحر است عالم علم الاحجار
آنکه کان شناسی داند. عالم معدن شناسی معدن شناس
آنکه نان و طعام را شناسد. یاناشناس و خدانشناس. عیال واولاد
کسی که به اوضاع معادن و موادی که در آن ها است آشنا باشد، معدن شناس
کسی که به معرفت احوال تن را حاصل کرده طبیب، ظاهری قشری
آنکه سخن دیگران را بشنود و بپذیرد مطیع مقابل سخن ناشنو، قابل تربیت
زهر شناس آنکه انواع سموم را شناسد زهر شناس
شنوندۀ سخن، کنایه از آنکه سخن دیگری را بشنود و اطاعت کند، کنایه از کسی که پند و اندرزی را به گوش گیرد و به کار بندد، پند پذیر
Toxicologist
токсиколог
Toxikologe
токсиколог
toksykolog
toxicologista
tossicologo
toxicólogo
toxicologue
toxicoloog
विषविज्ञानी
toksikolog
عالم السموم
טוֹקסִיקוֹלוֹג
toksikolog
mtaalamu wa sumu