جدول جو
جدول جو

معنی سخن شناس - جستجوی لغت در جدول جو

سخن شناس
سخن سنج و سخن دان
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
سخن شناس
کسی که نیک وبد شعر یا نوشته ای را دریابد، سخن سنج، شناسندۀ سخن، سخن دان
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخن شناسی
تصویر سخن شناسی
سخندانی سخن سنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن شناسی
تصویر سخن شناسی
سخن شناس بودن، شناختن نیک و بد سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دین شناس
تصویر دین شناس
فقیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساز شناس
تصویر ساز شناس
آنکه انواع سازها و آلات موسیقی را شناسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان شناس
تصویر جان شناس
کسی که معرفت باحوال روح دارد، ولی مرد کامل مرشد قطب
فرهنگ لغت هوشیار
دانگشناس آنکه مسکوک اصیل را از از مسکوک تقلبی تشخیص دهد، پول پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنگ شناس
تصویر سنگ شناس
کسی که در علم سنگ شناسی متبحر است عالم علم الاحجار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
آنکه کان شناسی داند. عالم معدن شناسی معدن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان شناس
تصویر نان شناس
آنکه نان و طعام را شناسد. یاناشناس و خدانشناس. عیال واولاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
کسی که به اوضاع معادن و موادی که در آن ها است آشنا باشد، معدن شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تن شناس
تصویر تن شناس
کسی که به معرفت احوال تن را حاصل کرده طبیب، ظاهری قشری
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه سخن دیگران را بشنود و بپذیرد مطیع مقابل سخن ناشنو، قابل تربیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سم شناس
تصویر سم شناس
زهر شناس آنکه انواع سموم را شناسد زهر شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن شنو
تصویر سخن شنو
شنوندۀ سخن، کنایه از آنکه سخن دیگری را بشنود و اطاعت کند، کنایه از کسی که پند و اندرزی را به گوش گیرد و به کار بندد، پند پذیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سم شناس
تصویر سم شناس
Toxicologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
विषविज्ञानी
دیکشنری فارسی به هندی
عالم السموم
دیکشنری فارسی به عربی
טוֹקסִיקוֹלוֹג
دیکشنری فارسی به عبری